مادر بزرگ دنیا درگذشت!
بسی کوپر آمریکایی که توسط کتاب رکوردهای گینس به عنوان پیرترین زن دنیا معرفی شده بود در سن 116 سالگی درگذشت.
بسی کوپر در سن 116 سالگی در شهر مونروئه در ایالت جورجیا درگذشت.
پسرش به شبکه CNN گفت: مادرم زندگی طولانی و دلپذیری را سپری کرده بود و در آرامش کامل چراغ عمرش خاموش شد.
بسی کوپر در 26 اوت سال 1896 در ایالت تنسی متولد شده بود؛ در ژانویه 2011 کتاب رکوردهای گینس او را به عنوان سالمندترین انسان جهان معرفی کرده بود.
بسی در سال 1924 با لوتر ازدواج کرد و از او صاحب 4 فرزند شد؛ در جشن تولد 114 سالگی بسی 12 نوه و بیش از دهها نتیجه و نبیرهاش او را احاطه کرده بودند.
در 26 اوت گذشته به مناسبت 116 ساله شدن بسی شهرداری مونروئه یک پل را به اسم او نامگذاری کرد؛ وی از سال 1917 در این شهر زندگی میکرد و در دبستان کوچکی آموزگار بود.
با مرگ بسی کوپر اکنون، دینا مانفردینی که در 4 آوریل سال 1897 در ایتالیا متولد شده و اکنون در آمریکا زندگی میکند، سالمندترین انسان جهان است.
تاریخ : پنج شنبه 91/9/16 | 3:43 عصر | نویسنده : پوررحیمی | نظرات ()
اسیدپاشی ، چشم رعنای 3 ساله را تخلیه می کند
رعنا و سمیه مادر و دختر بمی که یکسال و نیم پیش قربانی اسیدپاشی پدر معتاد شدند، هنوز نتوانستهاند از سوی مراجع قضایی حکم مجازات او را بگیرند. این درحالی است که چشم راست کودک سه ساله به دلیل جلوگیری از عفونت به صورت کامل تخلیه خواهد شد. یک سال قبل از زلزله بم در یکی از مراسمهای عزاداری فامیل، برای نخستین بار خانواده همسر آیندهام را دیدم. بعد از چند روز خواستگاری کردند. پدرم موافق نبود چون از دامادمان شنیده بود که خانواده خوبی نیستند.
اما من که امیر را دیده بودم و از اینکه ورزشکار و زیباست خوشم آمده بود، بدون اینکه به ذات و اخلاقش فکر کنم، عاشقش شدم، گفتم یا با امیر ازدواج میکنم یا خودم را میکشم. پدرم از این حرفم ترسید و با اینکه نه تنها او بلکه همه برادر و خواهرهایم با این ازدواج موافق نبودند، اما بعد از یک هفته مراسم عقد را برگزار و مهریه 50 میلیونی را شرط ازدواج کردیم. همین زمان بود که پای دخالتهای علی برادر بزرگ امیر به زندگی مان باز شد. او موافقت نمیکرد. گفتم مهریه برایم مهم نیست و در آخر مهرم را یک میلیون تومان به همراه 14 سکه طلا قرار دادند.
بعد از عقد آماده برگزاری مراسم عروسی شدیم و پس از آن به همراه برادرم و برادرزاده امیر به ماه عسل رفتیم. این دو نفر ماه عسل را به دهانمان زهر کردند چون با یکدیگر اختلاف سلیقه داشتند همین دعواهای بچگانه، باعث نخستین اختلافهای من و امیر بعد از ازدواجمان شد. به امیر گفته بودم که کنار خانوادهاش زندگی نکنیم اما او اهمیتی نمیداد و میگفت چون پول ندارم نمیتوانیم جای دیگری زندگی کنیم.
چند روز بعد امیر بهمدت سه روز ناپدید شد. برادرش با اینکه میدانست کجاست اما به من نمیگفت. وقتی برگشت گفت که رفته بود برای کار اگر در این مواقع حوصله ات سر رفت برو پیش خانواده ات. دوباره امیر رفت و چند روز ناپدید شد. خواستم بروم خانه پدریام که علی، برادر شوهرم جلویم را گرفت و گفت که اگر پایم را از خانه بیرون بگذارم حتما قلم پایم را میشکند. امیر یا نبود یا وقتی هم که بود روزها سر کوچه میایستاد و شبها کمتر به خانه میآمد.
تا اینکه نیمه شبی، یک کامیون، جلوی در خانه پارک شد و امیر و علی سیمانهای زیادی را داخل حیاط خالی کردند. بعدها فهمیدم اینها مصالح ساخت خانه برای مردم زلزله زده بم بوده که آنها دزدیده و به خانه آورده بودند. هرچه بیشتر راهنمایی اش کردم بدتر میشد و میگفت که من کار دیگری بلد نیستم. همین موقع بود که فهمیدم ازدواجم با او اشتباه محض بوده است. از آن به بعد در خانه حبس شدم. خانوادهام را نمیدیدم و آنها هم اجازه نداشتند به خانهام بیایند تا اینکه نازنین به دنیا آمد. فکر میکردم زندگی مان بهتر شود اما بدتر شد و امیر نه تنها از به دنیا آمدن نازنین خوشحال نشد بلکه از به دنیا آمدن رعنا دختر دومم نیز عصبی بود در این میان سرزنشهای برادرشوهرم را هم باید تحمل میکردم.
امیر روزی که دو تا بچه شیرخوار در خانه داشتم آمد گفت که آشپزخانه را برای قراردادن کبوترهایش خالی کنم مخالفت کردم علی دخالت کرد بهخاطر سلامتی دخترهایم جلویش ایستادم درگیری بین من و علی بیشتر از قبل شد آنقدر که در یک کانکس زندانیام کردند و رویم نفت ریختند تا آتشم بزنند. خانوادهام فهمیدند و خودشان را رساندند امیر میگفت که سمیه خودش را زندانی کرده و قصد خودکشی داشته است.
بعد از آن درخواست طلاق کردم. امیر گفت که میخواهی با همین صورت زیبا از من طلاق بگیری؟ اهمیتی ندادم گفتم نشئه کراک و شیشه است و بلوف میزند. مدتها بود معتاد شده بود. به دادگاه رفتیم و امیر گفت که وکالت طلاق را به برادرم میدهم. تعجب کردم، برگشتم.
از ترس دوباره اشتباه کردم
در این مدت پدرم یاورم بود و اجازه نداد که به خانهاش بروم. همین موضوع کینهای شد در دل امیر. تهدید کرد. ترسیدم مشکلی برای خانوادهام درست کند دست دخترانم را گرفتم و باز هم بیتوجه به اصرار پدرم رفتم به خانهاش. روز بعد امیر به خانه آمد درحالی که شلوارش سوخته بود گفت: زمین خوردم. شک کردم چون همه جادههای اطرافمان خاکی بود و لباسهای او که از مرگ مادرش تا به حال همیشه سیاه بودند، خاکی نشده بود. نفهمیدم دلیل سوختگی چه بود. اردیبهشت سال پیش بود خوابش نمیبرد.
تلویزیون نگاه میکرد من خواب بودم نازنین تقریبا 5 سال داشت کنارم خوابیده بود. رعنای یک سال و نیمه هم مثل همیشه در آغوشم. یک دفعه احساس کردم روغن داغی روی صورتم ریخته شد. فریاد کشیدم. لامپ روشن نمیشد. آمدم در حیاط و فریاد زدم که سوختم. همسایهها آمدند. خواهرم هم آمد. میگفت چرا هیچ چراغی در این خانه روشن نمیشود. چه کسی برق خانه را قطع کرده است.
برادرم پریز برق را زد. رفتم جلوی کولر. قدرت باز نگه داشتن چشمانم را نداشتم. بسته شدند. آب به صورتم میزدم فایده نداشت. شنیدم که برادرم گفت این اسید است. من تا آن روز اسید ندیده بودم. من را به بیمارستان بردند. همان جا متوجه شدم که رعنا هم سوخته است و جراحت چشم سمت راستش شدید است.
چشم چپ رعنا بسته نمیشد
چشم سمت چپش هم بهخاطر چسبندگی پلک بسته نمیشد تا اینکه دکترهای تهرانی او را عمل کردند و خوب شد با این حال دستها و شکمش کاملا سوخت. شدت سوختگی رعنا بیشتر از نازنین بود چون آن شب رعنا در آغوشم خوابیده بود. اما نازنین که کمی فاصله داشت تنها دستش سوخت و مقداری از پوست صورتش به علت پاشیدگی اسید جمع شده است. اما حال او بهتر از رعناست. صورت، گردن و موهایم سوختهاند و چشمانم جز نور چیزی نمیبینند.
دکترها بعد از اینکه هر دو هفته یک بار راه تهران کرمان را میروم و میآیم، گفتهاند که شاید با 8 بار عمل بتوان گفت که دید چشمانت بهتر میشود اما مهم نیست فقط میخواهم رعنا خوب شود او دختر کودکی است که هنوز نمیداند چه اتفاقی برایش افتاده است بهخاطر همین الان بازیگوشی میکند و شاد است ولی نازنین با 6 سال سن تقریبا فهمیده چه اتفاقی افتاده و گوشه گیر شده است.
آن زمان که در خانه پدرم بودم، جز خانه و زمین کشاورزی جایی را نمیدیدم. ازدواج هم که کردم در خانه حبس بودم. اکنون با این چهره هم میلی به بودن در جمع مردم ندارم. اما رعنا با یک چشم تخلیه شده و صورت سوخته چگونه میتواند بین مردم و دوستانش زندگی کند؟ این همه غم من است.
سمیه مهری و دخترش رعنا اکنون در مسافر خانهای در تهران بابت هر شب اقامت 30 هزار تومان با تخفیفی که مدیر مسافرخانه داده، اقامت کردهاند. جز همین مسافرخانه جای دیگری را هم برای اقامت و آشنایی ندارند. چون تا قبل از این اتفاق حتی یک بار هم از روستای برات آباد شهرستان بم به تهران نیامده بودند. بعد از یک سال و نیم از آن اتفاق بنا به دلایل نامعلوم هنوز هیچ حکمی برای امیر و علی، برادرش داده نشده است.
حکم طلاق سمیه از امیر هم به دلیل کم کاری وکیل سمیه به تعویق افتاده است. در این بین علی با وثیقه یکصد میلیونی آزاد شده است. در یکی از جلسات دادگاه، امیر خواهان سرپرستی نازنین و رعنا شده بود که سمیه اعتراض کرده بود. امیر بعد از آن اتفاق گفته است هیچوقت فکر نمیکردم با ریختن اسید روی صورتشان زنده بمانند و این همه دردسر برایم درست کنند تصور میکردم همان شب میمیرند!
اکنون اگر از رعنای 4 ساله بپرسید پدرت کجاست عصبانی میشود و با همان لحن کودکانهاش تنها با شنیدن نام پدر یاد آن شب میافتد و میگوید: عمو علی و بابا بمیرن. صبح فردا، (یکشنبه) سمیه بار دیگر تحت عمل جراحی قرار میگیرد و چشم رعنا تخلیه میشود. نازنین، رعنا و سمیه چند روز دیگر به روستا بر میگردند درحالی که از تهدید برادرشوهر ناخلف در امان نیستند.
تاریخ : چهارشنبه 91/9/15 | 9:38 صبح | نویسنده : پوررحیمی | نظرات ()
آلودگی هوای تهران هر چند وقت یکبار، به خصوص در روزهای سرد سال، به دلیل پدیده گلخانهای به حد بحرانی میرسد.
آلودگی هوای تهران هر چند وقت یکبار، به خصوص در روزهای سرد سال، به دلیل پدیده گلخانهای به حد بحرانی میرسد اما اینکه میگویند لبنیات اثرات مضر آلودگی هوا را کم میکند، چقدر صحت دارد و اصلا تغذیه با اثرات آلودگی هوا ارتباطی دارد یاخیر؟
قبل از این که سراغ سؤال اصلی، یعنی کاهش اثرات مخرب آلودگی هوا به وسیله غذاها برویم، باید ببینیم آلودگی هوا چه تأثیری روی بدن ما میگذارد و تغییرات فیزیولوژیکی که در بدن به خاطر آلودگی هوا به وجود میآید، کدام است.
آلودگی هوا با دود خودروها
وقتی میگوییم هوا آلوده است، اغلب به این معنی است که هیدروکربورهای ناشی از سوخت ناقص مواد سوختی در هوای تنفسی ما پخش شدهاند؛ این هیدروکربورها سرطانزا هستند.
از طرف دیگر در ترکیبات نفتی مثل بنزین و گازوئیل، معمولاً انواع فلزات سنگین مثل سرب وجود دارند که با سوختن این مواد، در هوا منتشر میشوند؛ اگرچه در سالهای اخیر بنزین بدون سرب وارد بازار شده است ولی هنوز هم گازوئیل و نفت کوره که در صنایع استفاده میشوند، سرب دارند که سرطانزا هم هست.
گاز مونواکسیدکربن،گازی سمی و کشنده
البته از گاز خطرناک مونواکسیدکربن هم نباید غافل شویم؛ همان گاز بیرنگ و بیبویی که در فصول سرد هر سال، جان تعدادی از افراد را میگیرد و مدام توصیه میکنند که باید با لوله بخاری مناسب ، آن را بیرون بفرستید.
این گاز که در فضای بسته باعث مسمومیت شدید و مرگ میشود، حتی وقتی با لوله بخاری هم بیرون فرستاده میشود باز میتواند خطرناک باشد؛ به این خاطر که این همه بخاریهایی که در خانهها میسوزند، مونوکسیدکربن را در هوا منتشر میکنند و در اثر پدیده گلخانهای در فصل سرما، این گاز به اضافه بقیه گازهای مضر به سطح زمین برمیگردند و وارد ریههای ما میشوند.
خلاصه، زندگی شهرنشینی و به خصوص تهران نشینی این دردسرها را دارد و اگر ما میخواهیم در این هوای آلوده سالم بمانیم، باید مورادی را رعایت کنیم که یکی از این موارد، نوع تغذیهمان است.
بهترین برنامه غذایی
اگر آلودگی هوا خیلی شدید باشد، مشکل است بتوان از اثرات سوء آن در امان ماند، ولی درباره آلودگی که به طور معمول در همه شهرهای بزرگ و صنعتی از جمله تهران وجود دارد، میتوان با مصرف بعضی از غذاها اثرات مضر آلایندهها را کم کرد.
شیر و لبنیات و تخم مرغ و سبزیجات
سید علی کشاورز، متخصص تغذیه و مدیر گروه تغذیه و بیوشیمی دانشگاه تهران، برای کم شدن مضرات آلودگی هوا، مصرف منابع غذایی ویتامین E و ویتامین D را پیشنهاد میکند؛ این ویتامینها میتوانند اثرات مسمومکننده گازهای آلاینده را خنثی کنند.
ویتامین E در روغنهای گیاهی، گردو، بادام، زیتون، جوانه گندم، جگر و سبزیجات دارای برگ سبز وجود دارد؛
منابع مناسب ویتامین D هم شیر ، کره و زرده تخممرغ هستند که باید در برنامه غذایی روزانهتان باشند؛ البته میتوانید با تجویز متخصص، مکملهای ویتامین E و D را هم مصرف کنید.
علاوه بر این ویتامینها، دکتر کشاورز مصرف غذاهایی را توصیه میکند که حاوی آنتیاکسیدانهای سلنیوم و بتاکاروتن هستند؛ سبزیجاتی مثل طالبی، انبه، کدو تنبل، فلفل، اسفناج، کلم و زردآلو بتاکاروتن دارند؛ سلنیوم را هم میتوانید در غذاهای دریایی، مرغ، نان و غلات سبوسدار پیدا کنید.
کشاورز میگوید: «ویتامین C هم میتواند به دفع سربی که با هوای آلوده وارد بدن ما شده، کمک کند؛ شیر و لبنیات به خصوص پنیر و ماست هم به خاطر کلسیمی که دارند میتوانند جذب عناصر سنگین مثل سرب را کاهش دهند؛ پس بهطور کلی بهتر است مردم از سبزیها و میوهها و لبنیات بیشتر استفاده کنند تا اثرات مخرب هوای آلوده را کاهش دهند.»
بدترین برنامه غذایی
چه عادات نادرست غذایی میتوانند اثرات مخرب آلودگی هوا را در بدن ما بیشتر کنند؟
کشاورز در این باره میگوید: «مصرف تنقلات کم ارزش مثل چیپس و پفک و نوشابههای گازدار، به دلیل ایجاد اختلال در جذب عناصر مفید در بدن، میتوانند اثرات سوء آلودگی هوا را دو برابر کنند.
موادی مثل سوسیس و کالباس به دلیل داشتن مواد افزودنی و نگهدارنده، علاوه بر اینکه به خودی خود مضر و سرطانزا هستند، مصرف آنها برای افرادی که در معرض آلودگی هوای شهرها قرار دارند، به هیچوجه توصیه نمیشوند.
به طور کلی ما مردم را به مصرف مواد غذایی تازه و طبیعی و غیرصنعتی تشویق میکنیم تا سلامتیشان در مواجهه با عوامل خطرناکی مثل آلایندههای هوا محفوظ بماند.»
کشاورز یادآوری میکند که کودکان، سالمندان، بیمارن قلبی عروقی و بیماران ریوی، از آسیب پذیرترین گروهها در مقابل آلودگی هوا هستند و بهتر است خانوادهها بیشتر مراقب غذاهای مصرفی این افراد باشند.
تاریخ : چهارشنبه 91/9/15 | 9:23 صبح | نویسنده : پوررحیمی | نظرات ()
دختر 1ساله ای که شبیه پیرزن 80 ساله شد!!
این دختر حقیقتا یک ساله و به ظاهر هشتاد ساله در بیمارستان ژنگژو در استان هنان واقع در مرکز چین بستری است و تحت معالجه و مراقبت پزشکان قرار دارد. وجود یک بیماری و اختلال پوستی نادر در یک دختر بچه یک ساله چینی سبب شده است تا وی همانند یک زن 80 ساله به نظر برسد.
وجود یک بیماری و اختلال پوستی نادر در یک دختر بچه یک ساله چینی سبب شده است تا وی همانند یک زن 80 ساله به نظر برسد.
این دختر یک ساله که "یوکسین" نام دارد به سبب بیماری اش لقب مادر بزرگ را گرفته است . گفته می شود وی به یک بیماری بسیار نادر پوستی بنام "کاتیس لاکسا" مبتلا است.
کاتیس لاکسا به بافت های پوستی بدن حمله ور می شود و باعث چروکیدگی، شل شدن اندام های پوستی و از بین بردن سلول های جوان پوست خواهد شد. این یک بیماری بسیار نادر است و تنها 200 خانواده در دنیا به آن مبتلا هستند.
تاریخ : سه شنبه 91/9/14 | 10:19 عصر | نویسنده : پوررحیمی | نظرات ()
عجیبترین دریاچه نمک جهان با سطح آینهای/تصاویر
تاریخ : سه شنبه 91/9/14 | 9:41 عصر | نویسنده : پوررحیمی | نظرات ()